کنگ فو
کنگ فو
آهسته درو پشت سرش می بنده
می شینه و مثل بچه ها می خنده
با پای خودش اومده تو لونۀ شیر
با دست خودش گور خودش رو کنده
هر جا سخن از بازی دختر پسره
این کنگ فوی کوزه و دسته تبره
کوزه بزنه به دسته یا دسته به او
بازندۀ معرکه فقط یک نفره
       + نوشته شده در شنبه سوم آبان ۱۴۰۴ ساعت 11:58 توسط مهدی احمدی
        | 
       
   
